دیشب ساعت ۱۱و نیم، یکی از دوستام، زنگ زد و خبر بدی، بهم داد.
از دیشب خیلی حالم بده. دلم تنگه. روحم خسته ست.
دوست نازنینم، زهرای مهربانم، بدون خداحافظی، بدون هیچ حرفی، خیلی
راحت، پر کشید و رفت.
اون رفت. منموندم با یه دنیا پر از غم. غمی دوباره برای از دست دادن
دوستی دیگر.
خدایا بسه. دیگه طاقت ندارم.
زهرا جان، دوست من، آروم بخواب، بی هیچ دردو رنج.
زهرا جان، آسمانی شدی و رفتی پیش خدا. لطفا اونجا
برای منمدعا کن.
بیاد مهسای نازنین((فرشته ی سفرکرده))...
برچسب : نویسنده : delina6985 بازدید : 114