من و صندلی

ساخت وبلاگ
صندلی ام را گذاشتی کنار دیوار

مرا بر آن نشاندی و تنهایی ام را بر من تاباندی.

در را بستی

مرا با اتاق خالی تنها گذاشتی

از آن پس, با سکوت آشنا شدم

با تاریکی, دوست.

همانکه از آن میترسیدم.

سالها گذشته و تو هنوز برای بردنم, نیامده ای.

هنوز من

با صندلی ای تنها

سکوت و اتاقی خالی از صدا.....

و تو هنوز نیامده ای.           

                  ((((( دلینا)))))

بیاد مهسای نازنین((فرشته ی سفرکرده))...
ما را در سایت بیاد مهسای نازنین((فرشته ی سفرکرده)) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delina6985 بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:57