مدتی طول کشید تا آنچه را گذشته بود، بیاد آورد.
چه تلخ است و چه سرد، بیاد آوردن دیگرانی که نیستند.
تو چگونه میتوانی تاب بیاوری، و استوار بایستی
دستم را بگیر...
من نیازمند پشتوانه ای به ایستادگی تو هستم.
با من بمان.
دلم میخواهد چشمهایم را ببندم.
شاید با گشودن دوباره ی آن،
زندگی چهره ی دیگری از خود نشان دهد:
چهره ای که در رویای خود، می پرورانم.
بیاد مهسای نازنین((فرشته ی سفرکرده))...برچسب : نویسنده : delina6985 بازدید : 121